بیشتر بخوانید:
ابتدا خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید. طبیعی است که آنها شناختی از شما نداشته باشند.
بله، من پل هیوارد هستم. دبیر سرویس ورزشی روزنامه «دیلی تلگراف» و ۳۲ سال است که بهعنوان یک ورزشینویس مشغول به کار هستم.
چه رشتههایی را پوشش میدهید؟
تمام رشتههای ورزشی را، اما بهعنوان محبوبترین رشته ورزشی در بریتانیا، طبیعی است که بیش از ۶۰ درصد حجم اخبار و مطالب ما به فوتبال مربوط باشد. طبیعتاً هم این بیشترین حجمی است که میتوان در یک رسانه به یک رشته ورزشی محبوب اختصاص داد.
شیوه کار شما چگونه است؟ این سوالی است که برای خود من پیش آمده. یک دبیر سرویس در انگلیس چگونه کارش را انجام میدهد؟
ما بیشتر به پوشش زنده مسابقات میپردازیم. من دوست دارم و ترجیح میدهم که این کار را در محل برگزاری بازی انجام بدهم. در نتیجه همیشه یا در اندازهای که امکانش باشد در ورزشگاهها حضور پیدا میکنم و بازی را از آنجا پوشش میدهم. بهعنوان مثال همین هفته دوبار به ورزشگاه رفتم. یکبار برای بازی لیورپول و تاتنهام و یک بار هم برای بازی تاتنهام با کریستال پالاس که در ورزشگاه جدید تاتنهام برگزار شد و باید در یک کلمه «باشکوه» توصیفش کنم.
با بازیکنان تماس تلفنی هم دارید؟
خیلی کم پیش میآید که بخواهم به یک بازیکن زنگ بزنم تا با هم حرف بزنیم اما اگر نیاز باشد با بازیکنی صحبت کنیم از طریق مدیر رسانهای باشگاه قراری میگذاریم یا با ایجنتهایشان صحبت میکنیم. مثلاً همین دیروز با شان دافی بازیکن برایتون حرف زدم که در بازی مقابل منچسترسیتی در نیمهنهایی جام اتحادیه بازی میکند و من قرار است آن را پوشش بدهم (این بخش از مصاحبه قبل از برگزاری بازی منچسترسیتی و برایتون انجام شد). یک راه دیگر مصاحبه این است که آنها را در «میکسد زون» ببینیم یا در کنفرانسهای مطبوعاتی با آنها صحبت کنیم. همانطوری که حتماً همکاران عزیز من در ایران هم تجربهاش را دارند، کار کردن در یک روزنامه ورزشی صرفاً بیرون از تحریریه نیست. گاهی هم باید داخل روزنامه بمانی،
مصاحبهای را تنظیم کنی یا تحلیلی بنویسی یا حتماً یک ستون را پر کنی. بزرگترین مشکل همان فشار همیشگی زمان است که در کار روزنامه از آن گریزی نیست.
در ایران و شاید در خیلی از نقاط مختلف دنیا روزنامهنگاری کاغذی با بحران خوانندگان همراه شده. خوانندگانی که در فضای مجازی نیازهای رسانهای خود را برطرف میکنند و دیگر نیازی به خریدن روزنامه ندارند. در انگلیس هم همین تهدید وجود دارد؟
در انگلیس هم روزنامهها قطعاً با بحران کاهش تیراژ مواجهند. مطابق آمار هر سال ۵ درصد از میزان فروش و توزیع نشریات کاغذی در انگلیس کاسته میشود که در بلندمدت چشمانداز ترسناکی دارد. مردم عادت کردهاند روزنامهها را روی تبلت یا کامپیوترهای خانگی یا عمدتاً در گوشیهای هوشمند خود مطالعه کنند و در نتیجه نیازی به خرید نسخه کاغذی آن ندارند. روزنامه من؛ یعنی «دیلی تلگراف» در سالهای اخیر سرمایهگذاری بسیار سنگینی در زمینه روزنامهنگاری دیجیتال انجام داده. با قاطعیت میگویم که نبرد رسانهها بر سر جذب مخاطبان دنیای دیجیتال بسیار رقابتی و حساس شده است.
به دنیای فوتبال برگردیم تا حوصله خوانندگان روزنامه بر سر نگرانیهای شغلی من و شما سر نرود.
(میخندد) احتمالاً درکی از این تهدید شغلی نداشته باشند. برویم سروقت فوتبال و سوالات شما.
بهعنوان یک روزنامهنگار ورزشی در مورد اتفاقات مهم لیگ برتر صحبت کنیم. با توجه به فشرده بودن برنامه کاری شما و زمان کمی که دارید روی مهمترین ۵ عنوانی صحبت کنیم که در ذهن شما شکل گرفته.
ممنونم که دغدغه زمانی من را درک میکنید. اگر بخواهم بهعنوان یک روزنامهنگار ورزشی انگلیسی در مورد پنج اتفاق مهم این فصل صحبت کنم انتخابهای بیشماری پیش روی من قرار دارد. از بازیکنانی که آمدند تا مربیانی که رفتند. جنگ بر سر بقا یا قهرمانی باشگاهها و همینطور حوادثی که امسال در لیگ برتر رخ داد و کسی پیشبینی نمیکرد.
مثل سقوط هلیکوپتر مالک باشگاه لسترسیتی؟
بله، یک تراژدی. بنابراین ترجیح میدهم که در مورد پنج سوال بزرگی صحبت کنم که تا آخر فصل نمیتوانم جوابشان را بگیرم. پنج پیشامدی که برای من مهم هستند را برایتان باز میکنم. اول اینکه آیا لیورپول میتواند برای نخستینبار در ۲۹ سال گذشته به یک عنوان قهرمانی در لیگ دست پیدا کند؟ برای باشگاهی با قدمت و تاریخچهای به این غنیای، این یک داستان قابل توجه است. در نظر بگیریم که آنها بازیکنان بسیار خوبی دارند که با رهبری ویرژیل وندایک به سمت قهرمانی میتازند.
بهعنوان دغدغه و سوال اول گزینه خوبی بود. لیورپول مخصوصاً با یورگن کلاب در ایران طرفداران بسیار زیادی دارد.
اما مورد دوم این است که آیا منچسترسیتی میتواند یکبار دیگر به قهرمانی برسد؟ تنها تیمهای کمی میتوانند قهرمانی خود در لیگ برتر را تکرار کنند و آنها نیاز دارند تا با انجام این مهم، ثابت کنند که میتوانند از پس ساختن یک امپراتوری بربیایند. درست مثل منچستریونایتد که این جامها را به دست آورد و امپراتوری خود را ساخت. اما سوال تکمیلی این است که آیا سیتی میتواند هر چهار جام را از آن خود کند؟
سوال مهمی است. مورد سوم شما کدام است؟
سیستم داوری ویدئویی یا «وی.آر»، از سال آینده به لیگ برتر میآید. اتفاقی که همین حالا هم بحثهای مربوط به داوری را در فوتبال انگلیس بهشدت داغ کرده. این موردی است که واقعاً دوست دارم ببینم در فصل آینده چه اتفاقاتی را رقم میزند.
قطعاً چالشهای خودش را خواهد داشت. در میانه یک بازی بزرگ بین ۲ غول لیگ جزیره، اشتباهات داوری و بازنگری آن توسط داوران ویدئویی میتواند لحظات داغی را رقم بزند.
دقیقاً همینطور است.
و مورد آخر شما چیست؟
خب نمیتوانم تاثیر عمیقی که روی من گذاشته شده را انکار کنم. ورزشگاه جدید تاتنهام بیاندازه گران و بیاندازه زیباست و استانداردهای جدید را در زمینه ساخت امکان ورزشی برقرار میکند. به نظر میرسد بعضی از باشگاههای انگلیسی از جمع «۶ باشگاه بزرگ» جا ماندهاند.
اجازه بدهید کمی در مورد فضای مجازی صحبت کنیم. در ایران فضای مجازی اثرگذاریهای خاصی را در فضای فوتبال ما گذاشته که بعضاً مطلوب نیست. گروههای هواداری روی تصمیمات مدیران و مربیان ضعیفتر اثر میگذارند. همچنین فضا برای توهین به بازیکنان، مربیان، مسئولان باشگاههای رقیب و فدراسیون و حتی خود خبرنگاران نیز بازتر شده. آیا در فوتبال انگلیس هم شاهد چنین اثرات مخربی هستیم؟
خب بسیار جالب بود که متوجه شدم رسانههای اجتماعی روی فوتبال ایران «هم» چنین اثرگذاری عظیمی دارند چون در انگلیس، آنها همین حالا هم بخش بزرگی از بازی هستند. بهعنوان مثال رحیم استرلینگ از اینستاگرام و توئیتر برای به چالش کشیدن نژادپرستی بهرههای فراوانی برد. بعضی از بازیکنان از میزان توهینها و بدرفتاریهایی که با آنها در این فضا صورت میگیرد شوکه شدهاند. همچنین خبرنگاران نیز از توهین بینصیب نیستند. رسانههای اجتماعی به این معنا هستند که هرکسی میتواند نظرات خود را در این بستر نشر دهد. این روزها همه به معنای واقعی کلمه ستوننویس هستند. گاهی وقتها مطالب بسیار بامزه یا حتی جالبی را پیدا میکنی که خواندنشان لذتبخش است اما سطوح آزاردهندهای از خصومت و دشمنی هم در این میان جلب نظر میکند. البته نقاط مثبتی هم وجود دارد. مثلاً باشگاهها در شبکههای اجتماعی برای خود حساب کاربری رسمی میگیرند تا بتوانند بر میزان درآمدزاییهای خود بیفزایند. آنها حالا از طریق فضای مجازی به تجارت میپردازند.
از طرف دیگر بازیکنان هم میتوانند از طریق رسانههای اجتماعی بابت اشتباهاتشان عذرخواهی کنند یا پشیمانی خود را از حرکاتشان بیان کنند. در مورد مربیان هم باید بگویم که باور نمیکنم یک مربی به خودش اجازه بدهد که زیر فشار کاربران توئیتر یا دیگر شبکهها قرار بگیرد اگرچه درک این موضوع هم اصلاً سخت نیست که بعد از دو باخت پیدرپی، طرفداران چقدر راحت میتوانند ناراحتی خود را مستقیماً در حساب کاربری مربی به نمایش بگذارند.
در مورد خشونت یا نژادپرستی یا حتی اعتراضات و تحرکات سیاسی چطور؟ آیا در انگلیس هم شاهد چیزی هستیم که در فوتبال اسپانیا بین کاتالانها و دولت مرکزی رخ میدهد؟
در تمام کشورها، شبکههای اجتماعی برای مباحثی مثل خشونت، نژادپرستی و بحثهای مشابه بستر مناسبی است مخصوصاً اگر با فوتبال و هوادارانش همراه شوند. اتهام دیگری که به فوتبال وارد است، این است که به اندازه کافی برای واکنش نشان دادن به این موارد ناپسند در ورزشگاهها و میادین ورزشی اراده نشان نمیدهد. حتی فیفا و یوفا هم متهمند که در مواردی مثل نژادپرستیها بیش از اندازه مهربانانه واکنش نشان میدهند. به عبارت دیگر در همه جای دنیا شاهد این پدیدههای شوم هستیم.
خب در مورد نمایش علیرضا جهانبخش در بازی مقابل منچسترسیتی صحبت کنیم.(این بخش از صحبتها پس از پایان مسابقه جام اتحادیه بین دو تیم صورت گرفته است)
همانطور که قبلاً هم با هم صحبت کرده بودیم من خیلی از فوتبال ایران و تاریخچه ایرانیهای شاغل در انگلیس اطلاعاتی ندارم اما بازی جهانبخش مقابل سیتی را به دو دلیل با دقت بیشتری دیدم. اول اینکه بازی مهمی بود و دوم اینکه میخواستم برای این مصاحبه جوابهایی داشته باشم چون قطعاً بخشی از سوالات شما بود. شاید حتی خوشحالتر میشدید اگر جهانبخش در این بازی گلی هم میزد و خبرنگاران انگلیسی از او تمجید میکردند. به هرحال او در این بازی به صورت ناخودآگاه در قلب یک ماجرای بزرگ در دل یک بازی بسیار بزرگ قرار گرفت. به همان دقیقهای اشاره میکنم که برخورد او با کایل واکر صورت گرفت. او در جریان درگیری ورزشیاش با واکر بر سر تصاحب توپ به صورت غیرعمدی با پا او را لگد کرد و واکنش خشمگینانه واکر این بود که با سر به صورت او ضربهای بزند. آنچه برای من خیلی مهم است این بود که جهانبخش انتخاب کرد و تصمیم گرفت که برخلاف خیلی از بازیکنان فوتبال، بعد از دریافت ضربه روی صورتش، خود را به زمین نیندازد و نمایش بازی نکند. بعد از بازبینی «وی آر» هم داور تصمیم گرفت واکر را اخراج نکند. از این نظر به رفتار ورزشی او احترام میگذارم. اما قضاوت کلی من در مورد این بازیکن؛ او فصل اول خیلی سختی را در فوتبال انگلیس سپری کرد. شاید خودش هم تصور نمیکرد بازی در چنین سطحی چقدر دشوار است. او اصلاً نتوانست به رکورد گلهایش در هلند نزدیک شود. با این همه جهانبخش قطعاً یک بازیکن دارای کیفیت است و مسئولان برایتون امیدوارند که او فصل بعد بتواند کارایی و کیفیت بیشتری از خود به نمایش بگذارد.
ممنونم بابت وقتی که برای روزنامه «فرهیختگان» گذاشتید.
من هم از روزنامه شما متشکرم و از طریق این روزنامه به تمام همکارانم در ایران سلام عرض میکنم.